به گزارش همشهری آنلاین، مهدی آیتی، کنشگر سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با خبرنگار ایلنا حضور اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم را اشتباه تاریخی و باعث از دست رفتن اعتبار و حیثیت این جریان سیاسی دانست.
وی معتقد است که جریان اصلاحطلب باید بعد از کمک و انتخاب روحانی به عنوان رئیسجمهور در سایه میایستاد و به نقد و راهنمایی دولت میپرداخت اما به گدایی پشت در دولت پرداخت و هیچگاه هم مورد التفات دولت قرار نگرفت؛ آیتی این کار اصلاحطلبان را همانند شرکت در انتخابات مجلس یازدهم و گدایی کردن از شورای نگهبان اشتباه تاریخی میداند.
این کنشگر سیاسی اصلاحطلب تصریح میکند که اصلاحطلبان باید به آسیبشناسی و بازنگری در عملکرد ۱۶ ساله خود بپردازند و خواست و مطالبه مردم را انعکاس دهند تا بتوانند دوباره اقبال عموی را به دست بیاورند.
در ادامه متن کامل مصاحبه مهدی آیتی را بخوانید:
- تحلیل شما از حضور اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم و شکست آنها چیست؟
پیش از برگزاری انتخابات مجلس یازدهم بارها گفتیم اصلاحطلبان باید مراقب باشند که اشتباه تاریخی خود را تکرار نکنند و وارد بازی یکطرفه و مسابقه نابرابری نشوند اما به این موضوع توجه نکردند؛ در ابتدا شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان گفت که لیست ارائه نمیدهد اما بعد گفت که احزاب میتوانند لیست ارائه دهند که همین امر منجر به شکست آنها و باعث لطمه به اعتبار و حیثیت اصلاحطلبان شد.
پیش از انتخابات تاکید کردیم که این دوره، دوره اصلاحطلبان نیست و به نفع آنها است که در سایه قرار بگیرند و وارد این بازی نابرابر نشوند. اما حالا این اتفاق افتاده؛ اصلاحطلبان شکست خوردند و اصولگرایان در مبارزه نابرابر برنده شدند.
قالیباف و رئیسی در دو سال اخیر هر جا سخنرانی یا مصاحبه کردند، گفتند مجلس و دولت فعلی ناکارآمد هستند و مجلس و دولتی انقلابی میخواهیم؛ در انتخابات اسفند ۹۸ مجلس انقلابی به وجود آمد و در سال ۱۴۰۰ هم احتمالا دولت انقلابی مدنظر آنها به وجود میآید.
این یکدست شدن نظام اصلا نمیتواند طرح و برنامه موفقی برای جمهوری اسلامی باشد چراکه تجربه تاریخی در ایران و در کشورهای دیگر نشان میدهد که این اتفاق رخ نخواهد داد.
نتیجه کشورهایی که در آنها تکحزبی به وجود آمد و احزاب دیگر را از بین برده و به تکصدایی تبدیل شدند، این نبود که نظام آن کشور با موفقیت بیشتری کارها را پیش ببرد بلکه وقتی نظام تکصدایی شکل میگیرد، دولت در سایهای نیست که انتقاد کند و در مبارزات سیاسی به عنوان اپوزیسیون، ناظر بر اعمال اکثریت باشند و اصلاح تدریجی در آن صورت گیرد.
وقتی امروز یک اقلیت پویا در مجلس و یا در دولت آینده در ارگانهای انقلابی نداشته باشیم باعث میشود که نظام تکحزبی و تکصدایی خودش را نسبت به هر عملی محق بداند و اشتباهات مکرری اتفاق بیفتد که همه این اشتباهات به ضرر وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور خواهد شد.
تجربه دمدستی و نزدیک به ما در این خصوص تجربه دوره احمدینژاد است؛ احمدینژاد همه رقبای خودش را قلع و قمع کرد و به صورت شتابزده و بدون مطالعه، تصمیمات یک شبه گرفت و دیدیم که این تصمیمات، چه در بخش سیاستهای خارجی و حرفهایی که احمدینژاد در مجامع عمومی جهانی و رسانههای بینالمللی زد و چه تصمیماتی که در داخل کشور گرفت موجب آسیبهای جدی به بخشهای اجتماعی و فرهنگی کشور شد؛ به طوریکه ما هنوز بابت تحریمهایی که دوره آقای احمدینژاد به وجود آمد و همچنین روابط ناسالم اقتصادی، رانتهای آن دوره و همینطور کارهای عملیاتی و اجرایی مانند مسکن مهر و طرحهای عمرانی مثل اتوبان از حرم تا حرم و یا مونوریل در قم که میلیاردها تومان هزینه داشتند، دچار مشکل هستیم.
وقتی نظام تکصدایی میشود گمان میکند که هر عملش حق است؛ در حالی که در نظامهای چندصدایی، احزاب یکدیگر را اصلاح و بر یکدیگر نقد و نظارت میکنند که باعث میشود اشتباهات مدیران سیاسی و اجرایی کشور کمتر شود. مطمئن باشید که تجربه سالهای گذشته در ایران وچه در کشورهای دیگر به ما این هشدار را خواهد داد که اگر مجلس و دولت آینده یکدست شود حتما به ضرر نظام جمهوری اسلامی خواهد بود و اشتباهات بزرگی در هشت سال آینده کشور اتفاق خواهد افتاد که برای جبران آن باید خیلی خسارتها را برعهده بگیریم.
- آیا فکر میکنید که حضور اصلاحطلبان در مجلس یازدهم و ارائه لیست توسط احزاب از ترس این بود که به آنها انگ فتنه (فتنه خاموش) زده نشود؟
نه به این دلیل نبود؛ حضور اصلاحطلبان در انتخابات یک اشتباه تاریخی و به دلیل منافع شخصی بود. اینکه اصلاحطلبان میگویند ما وظیفه خودمان میدانیم که در عرصههای سیاسی، حتی برای کسب کرسیهای حداقلی کنار نکشیم، بایستیم و مبارزه کنیم، آن هم در هر شرایطی و به هر قیمتی، فقط بوی منافع شخصی میدهد.
وقتی تعدادی از نمایندگان اصلاحطلب چندین دوره در مجلس حضور داشتهاند هنوز فکر میکنند که پیر و بازنشسته نشدهاند و باید تا لحظه مرگ در فعالیت سیاسی، اجرایی قرار گرفته و یا خودشان را در دولت جا کنند، به علت رانتهایی است که برای منافع شخصیشان وجود دارد و سخن افرادی که میگویند شرکت در انتخاباتها یا گرفتن مناصب دولتی تکلیف شرعی و ملی است، به هیچ وجه توجیهپذیر نیست.
اصلاحطلبان وقتی از سال۹۲ پشت در دولت آقای روحانی گدایی و التماس میکردند که پستهای دولتی بگیرند اشتباه تاریخی کردند. اصلاحطلبان گمان میکردند که باید بروند دست دراز کنند و آقای روحانی به آنها پستی بدهد و دیدیم که آقای روحانی به هیچ وجه به اصلاحطلبان روی خوش و التفات نشان نداد.
اصلاحطلبان بعد از اینکه آقای روحانی را رئیسجمهور کردند و نگذاشتند که امثال قالیباف و رئیسی رئیسجمهور شوند باید در سایه قرار گرفته، منتقد دولت میشدند و آن را به راه راست هدایت میکردند؛ اما متاسفانه پشت در دولت روحانی دست گدایی دراز کردند و دولت روحانی آنها را به این وضع کشاند.
آنها همین اشتباه را در مجلس یازدهم تکرار کردند و پشت در شورای نگهبان دست گدایی دراز کردند و برخی از همین دوستان اصلاحطلب نزد شورای نگهبان توبهنامه و میثاقنامه امضا کردند و ذلت و خواری را پذیرفتند تا وارد مجلس یازدهم شوند. این هیچ توجیهی جز منافع شخصی برای افراد و ژمقامپرستی که در ذات انسان است، ندارد.
- در حال حاضر اصلاحطلبان باید چه راهکار و روشی برای بازگرداندن سرمایه اجتماعی و تاثیرگذاری خودشان در جامعه در پیش بگیرند؟
اصلاحطلبان نخست باید در احزاب سایه و نیمهفعال که مسئولیت ندارند سه کار مهم بازسازی، آسیبشناسی و خودانتقادی را انجام دهند. آنها باید ببینند چه اشتباهاتی را در طول ۱۶ سال گذشته انجام دادهاند که اینگونه اقبال و محبوبیت عمومیشان کاهش پیدا کرده است.
مسئولیت دوم اصلاحطلبان این است که باید در دستگاه نظارت و مقام نظارت سیاسی کشور قرار بگیرند و به صورت قدرتمند، چشم، گوش، زبان و قلم مردم بشوند و از این پایگاه و موضع به نقد همه ارگانهای سیاسی، اجرایی، عملیاتی و کسانی که مسئولیت هشت سال آینده کشور را برعهده میگیرند، بپردازند. اگر این کار را کردیم میتوانیم هم جلوی اشتباهات و خطاهای هشت سال آینده را گرفته و هم محبوبیت و اقبال عمومی پیدا کنیم.
فکر میکنید در مجلس آینده امکان ریاست آقای قالیباف وجود دارد؟ در صورت ریاست او و با توجه به تشتت در میان جریان اصولگرایان، ما به ازای ریاست قالیباف چیست؟
در مقابل آقای قالیباف یک فرد قدرتمند و مطرح وجود ندارد چرا که سالهاست تاریخ مصرف میرسلیم گذشته است و پیر سیاسی شده است؛ میرسلیم امروز نه تنها به لحاظ جسمی و فیزیکی آدم بازنشسته و از دور خارج شدهای است بلکه از لحاظ تفکر اقتصادی و مدیریتی یک انسان بازنشسته است و فردی نیست که بتواند با قالیباف مقابله کند.
نظر شما